غزل باران | ||
دلم کرده هوای هندوانه هلو بادا فدای هندوانه! خیار و خربزه پست و حقیرند و هردو خاک پای هندوانه! تورم مانع وصل من و او نگویم از جفای هندوانه خیار مشهدی با آن قشنگی فقط دارد اَدای هندوانه! از آن روزی که دیدم هیکلش را شدم من مبتلای هندوانه در این وادی چه سرها که نگون شد چه دلها شد فنای هندوانه همه جایش مفید و کاربردی چه گویم از کجای هندوانه! اگر خالص شوم شاید شوم من سزاوار لقای هندوانه زبس مشتاق دیدار تو هستم گرفتم من وبای هندوانه شکم نادیده خواهان تو گشته رسد از او صدای هندوانه! برای هر دو من آماده هستم چه جشن و چه عزای هندوانه...
[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 9:10 عصر ] [ احمد حاجبی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |